9 And when he had opened the fifth seal, I saw under the altar the souls of them that were slain for the word of God, and for the testimony which they held:
10 And they cried with a loud voice, saying, How long, O Lord, holy and true, dost thou not judge and avenge our blood on them that dwell on the earth?
11 And white robes were given unto every one of them; and it was said unto them, that they should rest yet for a little season, until their fellowservants also and their brethren, that should be killed as they were, should be fulfilled.
1 یوشیا مراسم عید فِصَح را برای احترام خداوند در اورشلیم تجلیل کرد و در روز چهاردهم ماه اول بره های فِصَح را ذبح کردند.
2کاهنان را به وظایف شان گماشت و برای خدمت در عبادتگاه خداوند آن ها را تشویق کرد.
3به لاویان که به مردم تعلیم می دادند و خود را وقف خدمت خداوند کرده بودند، گفت: «صندوق مقدس پیمان را در عبادتگاهی که سلیمان، پسر داود پادشاه اسرائیل آباد کرد، قرار دهید. شما دیگر مجبور نیستید که آنرا بر شانه های تان حمل کنید. پس برای خدمت به خداوند، خدای تان و مردم حاضر و آماده باشید.
4وظایف خود را در عبادتگاه به نوبت، دسته دسته و تحت نام خانوادۀ تان و شرایطی که داود پادشاه و پسر او، سلیمان وضع کرده است، اجراء نمائید.
5برای خدمت به دسته ها تقسیم شوید و هر دسته در جای خود در عبادتگاه خدا بایستد و به یکی از طایفه های قوم اسرائیل کمک کند.
6گوسفند فِصَح را ذبح کنید و تن خود را پاک سازید و مطابق احکام کلام خداوند که به موسی داد برای خدمت به مردم اسرائیل آماده باشید.»
7بعد یوشیا به حاضرین از رمه و گلۀ خود سی هزار بره و بزغاله برای قربانی عید فِصَح و همچنین سه هزار گاو داد.
8مأمورین شاه هم به خواهش خود در اعانه به مردم، کاهنان و لاویان سهم گرفتند. مأمورین عالیرتبۀ عبادتگاه خداوند، یعنی حِلقیا، زکریا، یحیئیل دو هزار و ششصد بره و بزغاله و سیصد گاو به کاهنان برای قربانی عید فِصَح هدیه دادند.
9رهبران لاویان، یعنی کُونَنیا و برادرانش شِمَعیه، نتنئیل، حَشَبیا، یعی ئیل و یُوزاباد پنج هزار بره و پنجصد گاو برای قربانی فِصَح به لاویان دادند.
10وقتی همه چیز آماده شدند، کاهنان بجاهای خود ایستادند. لاویان قرار امر شاه به دسته های معین برای خدمت حاضر شدند
11و برۀ فِصَح را ذبح کردند. کاهنان خون بره را از لاویان گرفته بر قربانگاه پاشیدند. در عین حال، لاویان قربانی ها را پوست کردند.
12گاوها و دیگر حیوانات را که جهت قربانی سوختنی آورده بودند، یکسو گذاشتند تا هر قبیله مطابق شریعت موسی قربانی خود را برای خداوند تقدیم کند.
13برۀ فِصَح را، طبق هدایت تورات موسی بر آتش کباب کردند و هدیه های مقدس را در دیگها، پاتله ها و تابه ها پختند و بیرون بردند تا مردم بخورند.
14بعد لاویان برای خود و کاهنان اولادۀ هارون غذا تهیه کردند، چونکه خود کاهنان از صبح تا شام مشغول تقدیم قربانی ها و سوختن و سوزاندن چربی قربانیها بودند، برای این کار فرصت نداشتند.
15خوانندگان (اولادۀ آساف) طبق هدایتی که داود، آساف، هیمان و یدوتون نبی سالها پیش داده بودند به جاهای معین خود قرار گرفتند. دروازه بانان به مراقبت دروازه ها گماشته شدند. آن ها مجبور نبودند که از سر وظیفۀ خود دور شوند، زیرا برادران لاوی شان غذا تهیه کرده برای آن ها می آوردند.
16تمام مراسم عید فِصَح در یک روز اجراء شد. قربانی های سوختنی همانطوری که یوشیا هدایت داده بود، همگی بر قربانگاه خداوند تقدیم شدند.
17همه کسانی که در اورشلیم حاضر بودند در برگزاری مراسم عید فِصَح سهم گرفتند. بعد عید نان فطیر را برای هفت روز تجلیل کردند.
18از زمان سموئیل نبی تا آن روز، عید فِصَح با آن جلال و شوکت برگزار نشده بود و هیچیک از پادشاهان سابق اسرائیل، مثل یوشیا عیدی را که آنقدر مردم و تعداد زیاد کاهنان و لاویان در آن شرکت نموده باشند، تجلیل نکرده بود.
19این مراسم در سال هجدهم سلطنت یوشیا برگزار شد.
20بعد از آنکه یوشیا همه کارهای عبادتگاه را تمام کرد، نِکو پادشاه مصر، در کنار دریای فرات به جنگ کرکمیش رفت و یوشیا برای مقابلۀ او لشکرکشی کرد.
21اما نِکو نمایندگان خود را با این پیام پیش او فرستاد: «من با تو کدام دشمنی ندارم و نمی خواهم با تو جنگ کنم. منظور آمدن من به اینجا، جنگ با دشمنان است، زیرا خداوند به من فرمود که فوراً این کار را انجام بدهم. پس در کار خدائی که همراه من است، مداخله مکن، مبادا ترا هلاک سازد.»
22اما یوشیا قبول نکرد که برگردد. برعکس، با تغییر لباس خواست که با نِکو بجنگد. او به پیام نِکو که از جانب خدا بود، گوش نداد و به قصد جنگ به وادی مِجِدو رفت.
23در آنجا تیراندازان، یوشیا را با تیر زدند و زخمی اش کردند. آنگاه یوشیا به خادمان خود گفت: «مرا از میدان جنگ بیرون ببرید، زیرا زخم مهلکی برداشته ام.»
24پس خادمانش او را از عراده اش به یک عرادۀ دیگر انتقال داده به اورشلیم بردند. یوشیا در آنجا فوت کرد و او را در آرامگاه آبائی اش به خاک سپردند. تمام مردم یَهُودا برایش ماتم گرفتند.
25ارمیا برای او مرثیه ای خواند و همه خوانندگان مرد و زن، سرود غم و آهنگ ماتم را برایش سرودند و مردم تا به امروز همان سرود و نوای غم را برای یوشیا زمزمه می کنند. این مرثیه مانند یک فریضۀ دینی بشمار می رود و در کتاب مرثیه ها ثبت شده است.
26بقیۀ وقایع دوران سلطنت یوشیا، کارهای نیک او که مطابق اوامر کتاب توراتِ خداوند بعمل آورد
27و همچنین فعالیتهای او در کتاب تاریخ پادشاهان اسرائیل و یَهُودا ذکر شده اند.