9 And when he had opened the fifth seal, I saw under the altar the souls of them that were slain for the word of God, and for the testimony which they held:
10 And they cried with a loud voice, saying, How long, O Lord, holy and true, dost thou not judge and avenge our blood on them that dwell on the earth?
11 And white robes were given unto every one of them; and it was said unto them, that they should rest yet for a little season, until their fellowservants also and their brethren, that should be killed as they were, should be fulfilled.
1 آنگاه سلیمان گفت: «خداوند فرموده است که در تاریکی غلیظی ساکن می شوم.
2اما من برایت عبادتگاه مجللی آباد کرده ام، جائی که تا ابد در آن ساکن باشی.»
3بعد رو به طرف جمعیت کرد و تمام مردم اسرائیل بپا ایستادند.
4پادشاه از خداوند درخواست کرد که آن ها را برکت بدهد و گفت: «سپاس باد بر خداوند، خدای اسرائیل! او به وعده ای که بزبان خود به پدرم، داود داده بود، وفا کرد و به او فرمود:
5«از همان روزیکه قوم برگزیدۀ خود را از مصر بیرون آوردم، هیچ شهری را در هیچ یک از قبیلۀ اسرائیل انتخاب نکرده ام که در آن خانه ای برایم آباد شود، و هیچ شخصی را برنگزیدم که پیشوای قوم برگزیدۀ من، اسرائیل باشد.
6اما اورشلیم را انتخاب کردم تا بنام من یاد شود و داود را برگزیدم که پیشوای قوم من، اسرائیل باشد.»
7آرزوی قلبی پدرم، داود این بود که عبادتگاهی بنام خداوند، خدای اسرائیل بسازد.
8اما خداوند به داود فرمود: «چون در دل تو بود که عبادتگاهی برای اسم من بنا کنی، نیکو کردی که این را در دل خود نهادی،
9اما تو این کار را نخواهی کرد، بلکه پسرت که از نسل تو می آید، او کسی است که عبادتگاهی برای اسم من بنا می کند.»
10حالا خداوند به وعده ای که داده بود وفا کرد، زیرا من جانشین پدرم، داود شدم و قرار وعده، خداوند به من این افتخار را بخشید که بر تخت سلطنت اسرائیل بنشینم و عبادتگاهی بنام خداوند، خدای اسرائیل بسازم.
11و من در آنجا صندوقی را قرار دادم که در بین آن پیمانی وجود دارد که خداوند با قوم اسرائیل بسته بود.»
12بعد سلیمان در مقابل قربانگاه خداوند و در برابر قوم اسرائیل ایستاد و دستهای خود را بلند کرد.
13سلیمان در حویلی بیرون قربانگاهِ برنجی ساخته بود که طول و عرض آن دو و نیم متر و بلندی آن یک و نیم متر بود. او بالای آن رفت و در حضور جمعیت اسرائیل زانو زد، دستهای خود را بسوی آسمان بلند کرد
14و گفت: «ای خداوند، خدای اسرائیل! مثل تو خدای دیگری نه در آسمان و نه در زمین وجود دارد. به عهدت وفا می کنی و به بندگانت که از صمیم دل راه ترا دنبال می کنند، همیشه شفقت نشان می دهی.
15تو وعده ای را که به بنده ات، داود داده بودی عملی کردی. بلی، با زبانت وعده فرمودی و امروز با دست خود آنرا بجا آوردی.
16پس حالا ای خداوند، خدای اسرائیل وعدۀ دیگرت را هم که به بنده ات داود دادی عملی کن که فرمودی: «اگر اولاده ات براه راست بروند و فرایض مرا بجا آورند، همیشه یکی از آن ها پادشاه اسرائیل خواهد بود.»
17بنابران، ای خداوند، خدای اسرائیل، آن قولی را که به بنده ات داود دادی بگذار که بحقیقت برسد.
18اما آیا ای خدا، واقعاً با آدمیان بر روی زمین سکونت می کنی؟ آسمان و حتی بلندترین آسمان ها گنجایش حضور ترا ندارند، چه رسد به این عبادتگاهی که من برایت بنا کردم.
19اما ای خداوند، خدای من! به دعا و عرض این بنده ات گوش بده. به زاری و گریۀ این خدمتگارت توجه فرما و دعایش را که بدرگاه تو می کند قبول فرما.
20از تو می خواهم که شب و روز مراقب این عبادتگاه باشی، زیرا خودت فرمودی که نامت همیشه در آن خواهد بود. همچنان دعای مرا که رو بسوی این عبادتگاه می آورم، اجابت فرما.
21بلی، دعا و مناجات این بنده ات و قوم اسرائیل را که وقتی رو بسوی این عبادتگاه می آورند، از آسمان که جای سکونت تو است، بشنو و ما را ببخش.
22اگر شخصی متهم به گناهی شود و بر او قسم واجب گردد و آنگاه بیاید و در برابر این قربانگاه به بیگناهی خود قسم بخورد،
23پس عرض او را از آسمان بشنو؛ اگر گناهکار باشد جزایش بده و اگر بیگناه باشد او را ببخش.
24اگر مردم اسرائیل بخاطر گناه شان در مقابل تو، به دست دشمن شکست بخورند و آنگاه بیایند و به درگاه تو روی آورند؛ بنام پاک تو اعتراف نمایند و بحضور تو در این خانه دعا کنند،
25پس دعای قوم برگزیده ات را از آسمان بشنو، گناهان شان را بیامرز و آن ها را به این سرزمینی که به نیاکان شان بخشیدی، برگردان.
26وقتیکه دریچه های آسمان بسته شوند و بخاطر گناهی که مردم در مقابل تو کرده اند، باران نبارد و آنوقت بیایند، به این خانه روی آورند، بنام تو اعتراف کنند و از گناه خود که آن مصیبت را برای شان بار آورده است توبه کنند،
27پس دعای شان را از آسمان بشنو، گناهان بندگانت، مردم اسرائیل را ببخش، آن ها را براه راست هدایت کن و باران را بر این سرزمینی که آن را بعنوان ملکیت برای شان دادی، بفرست.
28هرگاه در این سرزمین قحطی و مرض بیاید، آفتی بر نباتات نازل شود، یا کِرم و ملخ پیدا شوند، یا دشمنان شان شهرهای شان را تصرف کنند و یا هر مشکل دیگری که داشته باشند،
29آنوقت اگر یکی یا همۀ قوم برگزیدۀ تو بخاطر غم و مصیبتی که دارند هر یک دست دعا و زاری را بسوی این عبادتگاه دراز کنند،
30پس از آسمان که جایگاه سکونت تو است بشنو و آن ها را ببخش. تو از دل همۀ آدمیان آگاه هستی. هر کس را مطابق اعمالش جزا بده
31تا از تو بترسند، تا آخر عمر در راه تو قدم بردارند و در این سرزمینی که تو به پدران شان بخشیدی، به پاکی و راستی زندگی کنند.
32به همین قسم، هرگاه یک شخص بیگانه که از جملۀ قوم برگزیدۀ تو، اسرائیل نباشد و بخاطر شهرت نام بزرگ، دست توانا و قدرت بازوی تو از یک کشور دوردست بیاید و رو بسوی این عبادتگاه دعا کند،
33از آسمان که جای سکونت تو است دعای او را بشنو و به تقاضا و نیاز او جواب بده تا همۀ مردم روی زمین تو را بشناسند، مثل قوم اسرائیل از تو بترسند و بدانند که این عبادتگاهی را که من آباد کرده ام، بنام تو یاد می شود.
34اگر قوم برگزیدۀ تو بفرمان تو بجنگ دشمنان بروند ـ در هر جائیکه باشند ـ و رو بسوی شهر اورشلیم که تو آن را برگزیدی و این عبادتگاهی که من بنام تو آباد کرده ام دعا کنند،
35دعای شان را بشنو و آن ها را پیروز گردان.
36اگر در مقابل تو گناه کنند، زیرا انسانی نیست که گناه نکند، و تو بر آن ها قهر شوی و ایشان را به دست دشمنان شان بسپاری و دشمنان آن ها را به سرزمین های دور و یا نزدیک اسیر ببرند،
37هرگاه از کردۀ خود پشیمان شوند و توبه کنند و از آن جاهائی که در اسارت بسر می برند بدرگاه تو دعا و زاری کنند و بگویند: «ما گناه کرده ایم و کار زشتی از ما سر زده است.»
38اگر به تمامی دل و جان توبه کنند و رو بسوی این سرزمین که تو به اجداد شان بخشیدی و این عبادتگاهی که من بنام تو آباد کرده ام دعا کنند،
39پس زاری و دعای شان را از آسمان که مسکن مقدس تو است بشنو، بداد شان برس و آن ها را که در برابر تو گناه کرده اند ببخش.
40حالا ای خدای من، بر ما نظر داشته باش و دعا و مناجات ما را که در اینجا بحضور تو می کنیم قبول فرما!
41پس ای خداوند، خدا، برخیز و با صندوق پیمان که مظهر قوّت تو است، به مکان حضور خویش وارد شو. ای خداوند، خدا، کاهنانت با لباس نجات و رستگاری ملبس باد! مقدسانت از نیکویی تو شادمانی کنند.
42ای خداوند، خدا، این بندۀ برگزیده ات را ترک مکن! محبت خود را که به بنده ات، داود داشتی بخاطر داشته باش.»