9 And when he had opened the fifth seal, I saw under the altar the souls of them that were slain for the word of God, and for the testimony which they held:
10 And they cried with a loud voice, saying, How long, O Lord, holy and true, dost thou not judge and avenge our blood on them that dwell on the earth?
11 And white robes were given unto every one of them; and it was said unto them, that they should rest yet for a little season, until their fellowservants also and their brethren, that should be killed as they were, should be fulfilled.
1 دشمنان مردم یهودا و بنیامین شنیدند کسانی که از تبعید برگشته اند به آبادی مجدد عبادتگاه خداوند، خدای اسرائیل مشغول شده اند.
2پس آن ها به دیدن زِرُبابل و سایر سران قبایل رفته به آن ها گفتند: «اجازه دهید ما هم در ساختن عبادتگاه به شما کمک کنیم. ما همان خدائی را می پرستیم که شما پرستش می کنید و از زمانی که پادشاه آشور، اسرحدون، ما را به اینجا آورده ما هم قربانی های خود را تقدیم خدای شما کرده ایم.»
3زِرُبابل، یشوع، و سایر سران قوم به آن ها گفتند: «در ساختن عبادتگاه خداوند، خدای خود، به کمک شما احتیاجی نداریم. ما خود آن را همانطور که کورِش شاهنشاه فارس امر فرموده خواهیم ساخت.»
4آنگاه مردمانی که در آن سرزمین زندگی می کردند سعی نمودند با کشتن روحیه و ترسانیدن یهودیان مانع ساختن عبادتگاه شوند.
5آن ها حتی به مأمورین دولتی فارس رشوه می دادند تا علیه یهودیان اقدام کنند. آن ها در تمام طول سلطنت کورِش تا زمان داریوش به این کار ادامه دادند.
6در ابتدای سلطنت خشایار شاه، دشمنان مردم یهودا و اورشلیم شکایاتی علیه آن ها نوشتند.
7در زمان پادشاهی اُردشیر نیز بِشلام، مِتَردات و تبئیل و همکاران آن ها نامه ای به خط و زبان ارامی به پادشاه نوشتند که به هنگام خواندن باید ترجمه می شد.
8همچنین رِحوم، والی، و شمشائی، منشی ایالتی این نامه را دربارۀ اورشلیم به اُردشیر پادشاه فارس نوشتند:
9«از طرف رِحوم، والی، و شمشائی، منشی ایالتی، و معاونین آن ها، قضات و سایر مأمورینی که از اهالی ارَک، بابل، شوش و عیلام هستند،
10به اتفاق مردمانی که توسط آشور بانیپال کبیر و مقتدر از وطن خود شان بیرون رانده شده اند و در شهر سامره و سایر نقاط در ایالت غربی دریای فرات سکونت اختیار کردند.»
11این است متن نامه: «به اُردشیر، پادشاه فارس، از طرف خادمینش، مردم ساکن غرب دریای فرات.
12ما می خواهیم پادشاه بدانند یهودیانی که از سایر سرزمین ها به اینجا آمده اند، در شهر اورشلیم ساکن شده اند، و به آبادی دوبارۀ این شهر شیطانی و آشوبگر پرداخته اند. آن ها به آبادی مجدد دیوارهای آن مشغول شده اند و بزودی آن را تمام می کنند.
13ای پادشاه، اگر این شهر دوباره ساخته شود و دیوارهایش تکمیل شود، مردمش از پرداخت مالیات مختلف خودداری خواهند کرد و عایدات خزانۀ سلطنتی کاهش خواهد یافت.
14چون ما خود را مدیون پادشاه می دانیم، نمی خواهیم چنین چیزی پیش آید. پس پیشنهاد می کنیم
15امر فرمائید تا سوابق اسنادِ که بوسیله اجداد شما نگهداری شده بررسی شود. اگر چنین تحقیقی بعمل آید پی خواهید برد که این شهر همیشه یاغی بوده است و از زمان های قدیم همیشه برای پادشاهان و فرمانروایان ایالات زحمت ایجاد کرده است. حکومت بر این مردم همیشه کار مشکلی بوده و به همین دلیل این شهر ویران شده است.
16از این رو ما معتقدیم که اگر این شهر دوباره ساخته شود و دیوارهایش تکمیل گردد، پادشاه دیگر قادر به اداره ایالت غربی دریای فرات نخواهد بود.»
17پادشاه این جواب را فرستاد: «به رِحوم، فرماندار، و شیمشائی، منشی ایالتی، و سایر همکاران که در سامره و سایر نواحی غرب دریای فرات زندگی می کنند. بعد از درود،
18نامه ای که فرستاده بودید، پس از ترجمه برای من خوانده شد.
19من امر به تحقیق آن دادم و معلوم شد که واقعاً اورشلیم از زمان های قدیم علیه قدرت حکومت مرکزی شوریده و این شهر پُر از مردم یاغی و خرابکار است.
20پادشاهان مقتدر بر آنجا حکومت کرده اند و بر تمام ایالت غربی دریای فرات فرمان رانده و باج و خراج گرفته اند.
21بنابراین، شما خود تان امری صادر کنید و تا فرمان بعدی از جانب من از آبادی شهر جلوگیری نمائید.
22این کار را فوراً، قبل از آن که زیان بیشتری به منافع امپراطوری وارد شود، انجام دهید.»
23به محض اینکه نامۀ اُردشیر پادشاه برای رِحوم، شیمشائی و همکاران شان خوانده شد، آن ها با عجله به اورشلیم رفتند و با زور مانع آبادی شهر شدند.
24تا دومین سال سلطنت داریوش پادشاه فارس، کار آبادی دوبارۀ عبادتگاه قطع شده بود و همه چیز متوقف مانده بود.