9 And when he had opened the fifth seal, I saw under the altar the souls of them that were slain for the word of God, and for the testimony which they held:
10 And they cried with a loud voice, saying, How long, O Lord, holy and true, dost thou not judge and avenge our blood on them that dwell on the earth?
11 And white robes were given unto every one of them; and it was said unto them, that they should rest yet for a little season, until their fellowservants also and their brethren, that should be killed as they were, should be fulfilled.
1 تا ماه هفتم قوم اسرائیل همگی در شهرهای خود ساکن شدند. بعد همه در شهر اورشلیم گرد آمدند
2و یشوع بن یُوصاداق، و کاهنانی که با او کار می کردند، و زِرُبابل فرزند شالتی ئیل، همراه اقوام خود قربانگاه عبادتگاه خدای اسرائیل را دوباره بنا نمودند تا بر طبق احکام شریعت موسی، مرد خدا، برای سوزاندن هدایای سوختنی مورد استفاده قرار گیرد.
3گرچه آنهای که از تبعید برگشته بودند از ساکنین آن سرزمین می ترسیدند، با این حال، آن ها قربانگاه را در همان محل سابقش دوباره ساختند. و بار دیگر بطور مرتب قربانی های صبحگاهی و شبانه خود را بر آن تقدیم می کردند.
4آن ها عید سایبان ها را با رعایت مقررات مربوط به آن جشن گرفتند، و هر روز قربانی های همان روز را تقدیم می کردند.
5علاوه بر آن، آن ها بطور منظم مراسم قربانی را اجراء می نمودند و همچنین قربانی های مربوط به جشن ماه نو و تمام تشریفات دیگری که برای پرستش خداوند برپا می شد، مرتباً انجام می گرفت. هدایای دیگری نیز بطور داوطلبانه و اختیاری به حضور خداوند تقدیم می شد.
6هر چند هنوز مردم ساختمان مجدد عبادتگاه را شروع نکرده بودند، با وجود این در اولین روز ماه هفتم اجرای مراسم قربانی های سوختنی را شروع کردند.
7مردم برای پرداخت اجورۀ سنگ تراشان و نجاران پول دادند، و همچنین غذا، نوشیدنی ها و روغن زیتون جمع کردند تا به شهرهای صور و صیدون فرستاده شود و در عوض چوب درخت سرو آزاد از لبنان خریداری کرده از طریق بحر به یافا بفرستند. تمام این اقدامات با موافقت کورِش، شاهنشاه فارس انجام شد.
8بنابراین، در ماه دوم سال دوم، آن ها به عبادتگاه اورشلیم برگشتند. زِرُبابل، یشوع، و بقیۀ هموطنان آن ها، کاهنان و لاویان ـ در حقیقت همه تبعید شدگان که به اورشلیم بر گشته بودند ـ با هم کار می کردند. همه لاویان بیست ساله به بالا به سرپرستی کار ساختمان مجدد عبادتگاه گماشته شدند.
9یشوع لاوی و پسران او و اقوامش، قدمی ئیل و پسرانش (از خاندان یهودا) مسئولیت نظارت در آبادی عبادتگاه را به عهده گرفتند. (لاویان وابسته به خاندان حیناداد نیز به آن ها کمک کردند.)
10وقتی مردم تهداب عبادتگاه را گذاشتند، کاهنان با چپن های خود در حالیکه کرنا به دست داشتند و لاویان مربوط به خاندان آساف با دایره های برنجی خود، در جای مخصوص ایستادند. آن ها بر طبق تعلیم داود پادشاه به حمد و سپاس خداوند پرداختند.
11آن ها اشعاری در حمد و سپاس خداوند می سرودند و این بیت را تکرار می کردند: «نیکو است خداوند، خدائی که محبتش به اسرائیل ابدی است.» چون کار ساختمان تهداب عبادتگاه شروع شده بود، همه با صدای بلند خدا را ستایش می کردند
12اغلب کاهنان و لاویان و مو سفیدان قبایل که عبادتگاه قبلی را دیده بودند، وقتی دیدند که تهداب عبادتگاه دوباره گذاشته می شود با صدای بلند گریه می کردند. درحالیکه بقیۀ حاضرین فریاد شوق و خوشی سر داده بودند.
13هیچ کس نمی توانست فریادهای خوشی را از صدای گریه تشخیص دهد، چون آنقدر صدای چیغ و فریاد بلند بود که حتی از فاصله بسیار دور شنیده می شد.