9 And when he had opened the fifth seal, I saw under the altar the souls of them that were slain for the word of God, and for the testimony which they held:
10 And they cried with a loud voice, saying, How long, O Lord, holy and true, dost thou not judge and avenge our blood on them that dwell on the earth?
11 And white robes were given unto every one of them; and it was said unto them, that they should rest yet for a little season, until their fellowservants also and their brethren, that should be killed as they were, should be fulfilled.
2زمین خالی و بدون شکل بود. همه جا آب بود و تاریکی آنرا پوشانیده بود و روح خدا بر روی آبها حرکت می کرد.
3خدا فرمود: «روشنی بشود» و روشنی شد.
4خدا دید که روشنی نیکوست و روشنی را از تاریکی جدا کرد.
5خدا روشنی را روز و تاریکی را شب نام گذاشت. شب گذشت و صبح شد. این بود روز اول.
6خدا فرمود: «فضا ساخته شود تا آبها را از یکدیگر جدا کند.»
7خدا فضا را ساخت و آب های زیر فضا را از آب های بالای فضا جدا کرد.
8خدا فضا را آسمان نامید. شب گذشت و صبح شد. این بود روز دوم.
9خدا فرمود: «آب های زیر آسمان در یک جا جمع شوند تا خشکه ظاهر گردد» و چنان شد.
10خدا خشکه را زمین نامید و آبها را که در یک جا جمع شده بودند بحر نام گذاشت. خدا دید که آنچه انجام شده بود نیکوست.
11سپس خدا فرمود: «زمین همه نوع نبات برویاند. نباتاتی که غلات و حبوبات بیاورند و نباتاتی که میوه بار آورند» و چنین شد.
12پس زمین همه نوع نبات رویانید و خدا دید که آنچه بوجود آمده بود نیکوست.
13شب گذشت و صبح شد. این بود روز سوم.
14بعد از آن خدا فرمود: «اجسام نورانی در آسمان بوجود آیند تا روز را از شب جدا کنند و روز ها، سال ها، آیات و زمان ها را نشان دهند.
15آن ها در آسمان بدرخشند تا بر زمین روشنی دهند» و چنین شد.
16پس از آن، خدا دو جسم نورانی بزرگتر ساخت، یکی آفتاب برای سلطنت در روز و یکی ماهتاب برای سلطنت در شب. همچنین ستارگان را ساخت.
17آن ها را در آسمان قرار داد تا بر زمین روشنی دهند
18و بر روز و شب سلطنت نمایند و روشنی را از تاریکی جدا کنند. خدا دید که نیکوست.
19شب گذشت و صبح شد. این بود روز چهارم.
20پس از آن خدا فرمود: «آبها از انواع حیوانات و آسمان از انواع پرندگان پُر شوند.»
21پس خدا جانداران بزرگ بحری و همۀ حیواناتی که در آب زندگی می کنند و تمام پرندگان آسمان را آفرید. خدا دید که آنچه کرده بود نیکوست.
22و همۀ آن ها را برکت داد و فرمود: «بارور و زیاد شوید و آب های بحر را پُر سازید و پرندگان در زمین زیاد شوند.»
23شب گذشت و صبح شد. این بود روز پنجم.
24بعد از آن خدا فرمود: «زمین همه نوع حیوانات بوجود آوَرَد، اهلی و وحشی، بزرگ و کوچک» و چنین شد.
25پس خدا همۀ آن ها را ساخت و دید که آنچه انجام داده بود نیکوست.
26پس از آن خدا فرمود: «حالا انسان را می سازیم. آن ها به صورت ما و به شکل ما باشند و بر ماهیان بحری و پرندگان آسمان و همۀ حیوانات، اهلی و وحشی، بزرگ و کوچک و تمام زمین حکومت کنند.»
27پس خدا انسان را به صورت خود آفرید. انسان را به صورت خدا آفرید. آن ها را زن و مرد آفرید.
28آن ها را برکت داد و فرمود: «بارور و زیاد شوید، زمین را پُر سازید و در آن تسلط نمائید. بر ماهیان و پرندگان و تمام حیوانات روی زمین حکومت کنید.»
29و خدا گفت: «هر نوع گیاهی را که غلات و حبوبات بیاورد و هر نوع درختی را که میوه بیاورد به شما دادم تا برای شما خوراک باشد.
30اما هر نوع علف سبز را برای خوراک تمام حیوانات و پرندگان آماده کرده ام.» و چنین شد.
31آنگاه خدا کارهای آفرینش را ملاحظه کرد و همه را از هر جهت عالی یافت. شب گذشت و صبح شد، این بود روز ششم.