9 And when he had opened the fifth seal, I saw under the altar the souls of them that were slain for the word of God, and for the testimony which they held:
10 And they cried with a loud voice, saying, How long, O Lord, holy and true, dost thou not judge and avenge our blood on them that dwell on the earth?
11 And white robes were given unto every one of them; and it was said unto them, that they should rest yet for a little season, until their fellowservants also and their brethren, that should be killed as they were, should be fulfilled.
1 در روز هشتم، موسی، هارون و پسرانش را همراه با مشایخ قوم اسرائیل جمع کرد
2و به هارون گفت: «یک گوساله و یک قوچ را که سالم و بی عیب باشند بگیر و بحضور خداوند تقدیم نما. گوساله را برای قربانی گناه و قوچ را برای قربانی سوختنی ذبح کن.
3و به قوم اسرائیل بگو: یک بز نر را برای قربانی گناه و یک گوساله و یک بره را که هر دو یکساله، بی عیب و سالم باشند بعنوان قربانی سوختنی بیاورند.
4همچنین آن ها باید یک گاو و یک قوچ را جهت قربانی سلامتی با یک مقدار آرد که با روغن زیتون مخلوط شده باشد بعنوان هدیۀ آردی آورده بحضور خداوند تقدیم نمایند، زیرا امروز حضور خداوند را خواهند دید.»
5آن ها همه چیزهائی را که موسی هدایت داده بود پیش خیمۀ حضور خداوند آوردند و تمام قوم اسرائیل برای پرستش خداوند در آنجا جمع شدند.
6موسی به آن ها گفت: «خداوند فرموده است که امر او را بجا آورید، و جلال خداوند بر شما ظاهر خواهد شد.»
7بعد موسی به هارون فرمود: «به نزدیک قربانگاه برو و قراریکه خداوند امر فرموده است برای کَفارۀ گناهان خود و قوم اسرائیل، قربانی گناه و قربانی سوختنی را تقدیم کن.»
8پس هارون به نزدیک قربانگاه رفت و گوسالۀ قربانی گناهِ خود را ذبح کرد.
9پسرانش خون قربانی را برای او آوردند و او انگشت خود را در آن فرو برد و به چهار کنج قربانگاه مالید و باقیماندۀ خون را در پای قربانگاه ریخت.
10و چربی، گرده ها و بهترین قسمت جگر را طبق فرمان خداوند به موسی، بر قربانگاه
11و گوشت و پوست قربانی را در بیرون اردوگاه در آتش سوختاند.
12بعد از آن هارون قربانی سوختنی را ذبح کرد و پسرانش خون قربانی را پیش او بردند و او آن را به چهار طرف قربانگاه پاشید.
13سپس کله و دیگر اجزای حیوان را برای هارون آوردند و او همه را در بالای قربانگاه سوختاند.
14و اجزای داخلی حیوان را با پاچه های آن شُست و بر قربانگاه سوختاند.
15بعد هدیه های مردم را پیش هارون بردند و او بز قربانی گناهِ مردم را ذبح کرده مثل قربانی گناهِ خود، برای کَفارۀ گناهِ مردم تقدیم نمود.
16و طبق مقررات، قربانی سوختنی آن ها را بحضور خداوند تقدیم کرد.
17بعد هدیۀ آردی را آورد و یک مشت از آن را گرفت و در پهلوی هدیۀ صبحگاهی بر قربانگاه سوختاند.
18سپس هارون گاو و قوچ را بعنوان قربانی سلامتی مردم ذبح کرد و پسرانش خون قربانی را برای او بردند و او آن را در چهار طرف قربانگاه پاشید.
19بعد چربی، دنبه، چربوی روی اجزای داخلی، گرده ها و بهترین قسمت جگر گاو و قوچ را بر سینۀ حیوان قرار داده نزدیک قربانگاه برد و تمام چربی را بر قربانگاه سوختاند.
20بعد چربی، دنبه، چربوی روی اجزای داخلی، گرده ها و بهترین قسمت جگر گاو و قوچ را بر سینۀ حیوان قرار داده نزدیک قربانگاه برد و تمام چربی را بر قربانگاه سوختاند.
21اما سینه و ران راست را، طبق هدایت موسی، بعنوان هدیۀ مخصوص در حضور خداوند تکان داد.
22بعد از ختم مراسم، هارون دستهای خود را بطرف قوم اسرائیل دراز کرده آن ها را برکت داد و از قربانگاه فرود آمد.
23سپس موسی و هارون به خیمۀ حضور خداوند داخل شدند. و وقتی که از آنجا بیرون آمدند مردم را برکت دادند و جلال خداوند بر تمام قوم ظاهر گردید.
24آنگاه آتشی از حضور خداوند برخاست و قربانی سوختنی را که بر قربانگاه قرار داشت، بلعید. و چون تمامی قوم آن صحنه را دیدند، فریاد برآورده و به روی زمین به سجده افتادند.