9 And when he had opened the fifth seal, I saw under the altar the souls of them that were slain for the word of God, and for the testimony which they held:
10 And they cried with a loud voice, saying, How long, O Lord, holy and true, dost thou not judge and avenge our blood on them that dwell on the earth?
11 And white robes were given unto every one of them; and it was said unto them, that they should rest yet for a little season, until their fellowservants also and their brethren, that should be killed as they were, should be fulfilled.
1 وحیِ کلام خداوند مجازات کشور حَدراخ و شهر دمشق را اعلام کرده است، زیرا نه تنها قبایل اسرائیل، بلکه دمشق، که محل سوریه می باشد، هم به خداوند تعلق دارد.
2حمات که همسایۀ حَدراخ است و همچنین صور و صیدون با تمام حکمت شان متعلق به خداوند می باشند.
3هرچند صور برای خود استحکاماتی ساخته و نقره و طلا را مثل خاک و گِل کوچه ها جمع کرده است،
4اما حالا خداوند همۀ دارائی اش را از او می گیرد، ثروتش را در بحر می ریزد و خودش در آتش می سوزد.
5وقتی اَشقَلُون این را ببیند، وحشت می کند. غزه و عِقرون از درد بخود می پیچند. پادشاه غزه کشته می شود و اَشقَلُون از سکنه خالی می گردد.
6خداوند می فرماید: «بیگانگان در اَشدُود ساکن می شوند و من به غرور فلسطینی ها خاتمه می دهم.
7گوشتی را که با خون می خورد از دهان او و چیزهای حرام را از دندانهایش بیرون می کشم. کسانی که باقی می مانند به من تعلق می گیرند و مثل یکی از قبایل سرزمین یهودا، جزء قوم برگزیدۀ من می شوند. عِقرون هم مثل یبوسیان به قوم برگزیدۀ من می پیوندد.
8من از سرزمین خود حفاظت می کنم تا دشمنان نتوانند در آن عبور و مرور کنند. من با چشمان خود رنج و خواری قوم برگزیدۀ خود را دیدم و دیگر نمی گذارم که ستمگران، سرزمین آن ها را پایمال نمایند.»
9ای دختر سهیون شادمانی کن! ای دختر اورشلیم از خوشی فریاد برآور! اینک پادشاه تو نزد تو می آید. او فروتن و صاحب نجات است و سوار بر کره خری می آید.
10من عراده های جنگی و اسپها را از سرزمین اسرائیل دور می کنم. کمانهای جنگی شکسته می شوند و او صلح و سلامتی را در بین اقوام جهان برقرار می سازد. پادشاهی و سلطنت او از بحر تا بحر و از دریای فرات تا دورترین نقطۀ زمین خواهد بود.
11بخاطر پیمانی که با شما بستم و آن را باخون قربانیها مُهر کردم، اسیران و زندانیان شما را از چاه نیستی نجات می دهم.
12ای اسیرانِ که در آرزوی آزادی هستید، به استحکامات خود برگردید. امروز به شما وعده می دهم که رنجهائی را که دیده اید دو چند جبران می کنم.
13من از یهودا بحیث کمان و از افرایم بحیث تیر کار می گیرم و پسران ترا، ای سهیون، مثل شمشیرِ یک جنگ آور ضد سپاه یونان می فرستم.
14خداوند در وقت جنگ رهبر قوم برگزیدۀ خود می شود و تیرهایش مانند برق بر سر دشمن فرود می آیند. خداوند اعلان جنگ می کند و مانند گِردبادی که از جنوب بر می خیزد بر دشمن می تازد.
15خداوند قادر مطلق از قوم برگزیدۀ خود دفاع می کند و آن ها تیراندازان دشمن را مغلوب نموده زیر قدمهای خود پایمال می سازند. در میدان جنگ مانند مستان فریاد می زنند. خون دشمنان مثل خون قربانی که جامها و کنجهای قربانگاه را پُر می کند، زمین را رنگین می سازد.
16در آن روز خداوند، خدای شان مانند چوپانی که از گلۀ خود نگهبانی می کند، قوم برگزیدۀ خود را نجات می دهد. آن ها مثل جواهرِ تاج، در سرزمین او می درخشند.
17زیرا که حُسن و زیبائی او چقدر عظیم است. گندم و شیرۀ انگور آن، پسران و دختران جوان را تازه و شاداب می سازد.