9 And when he had opened the fifth seal, I saw under the altar the souls of them that were slain for the word of God, and for the testimony which they held:
10 And they cried with a loud voice, saying, How long, O Lord, holy and true, dost thou not judge and avenge our blood on them that dwell on the earth?
11 And white robes were given unto every one of them; and it was said unto them, that they should rest yet for a little season, until their fellowservants also and their brethren, that should be killed as they were, should be fulfilled.
1 ایمان اطمینانی است به چیزهایی که به آن امیدواریم و اعتقادی است به چیزهایی که نمی بینیم.
2از راه ایمان بود که مردم در ایام گذشته پیش خدا قبول شدند.
3از راه ایمان، ما می فهمیم که کائنات چگونه با کلام خدا خلقت یافت، به طوری که آنچه دیده می شود از چیزهای نادیدنی به وجود آمد.
4و ایمان باعث شد که قربانی هابیل بیشتر از قربانی قائن منظور خدا گردد و او با آن ایمان در حضور خدا عادل شمرده شد، زیرا خدا هدایای او را قبول فرمود و اگرچه او مرده است، ولی هنوز به وسیلۀ ایمان خود با ما سخن می گوید.
5از راه ایمان «خنوخ» بدون چشیدن طعم مرگ به زندگی دیگر انتقال یافت. اثری از او یافت نشد، زیرا خدا او را بُرده بود چون پیش از آنکه به زندگی دیگر انتقال یابد، کلام خدا دربارۀ او شهادت داده گفته بود که او خدا را خشنود ساخته است
6و بدون ایمان محال است که انسان خدا را خشنود سازد، زیرا هر کس به سوی خدا می آید، باید ایمان داشته باشد که او هست و به جویندگان خود اجر می دهد.
7وقتی نوح اخطارهای خدا را دربارۀ امور آینده که او هنوز نتوانسته بود ببیند شنید، از روی ایمان از خدا اطاعت کرد و برای نجات خانوادۀ خویش کشتی ای ساخت. به این وسیله سر دنیا حکم داد و عدالت را که از راه ایمان حاصل می شود به دست آورد.
8ایمان باعث شد که وقتی ابراهیم امر خدا را در مورد رفتن به سرزمینی که قرار بود بعدها مالک آن بشود شنید، اطاعت کرد و بدون آنکه بداند کجا می رود، حرکت کرد.
9او از روی ایمان مثل یک بیگانه در سرزمینی که خدا به او وعده داده بود، سرگردان شد و با اسحاق و یعقوب که در آن وعده با او شریک بودند، در خیمه زندگی کرد.
10ابراهیم چنین کرد، چون در انتظار شهری بود با بنیاد استوار که مهندس و معمارش خداست.
11از روی ایمان، ساره با وجود اینکه از سن باروری گذشته بود، قدرت تولید نسل یافت، زیرا مطمئن بود که خدا به قول خود وفا می کند
12و به این سبب از یک مرد، آن هم مردی تقریباً مرده، نسل های بی شماری مثل ستارگان آسمان و یا ریگ های ساحل بحر پدید آمد.
13تمامی این اشخاص در ایمان مُردند، بدون اینکه صاحب برکات موعود شوند، اما انجام وعده ها را از دور دیده و با خوشی در انتظار آن ها بودند و به این حقیقت شهادت دادند که در این دنیا، مسافر و بیگانه اند.
14آن ها که خود را بی وطن و بیگانه می دانند واضعاً نشان می دهند که هنوز به دنبال وطنی برای خود می گردند.
15اگر آن ها هنوز برای زمینی که ترک کرده بودند دلتنگ می بودند، فرصت کافی داشتند که به آنجا مراجعت کنند.
16اما در عوض می بینیم که آن ها علاقمند مملکتی بهتر ـ یعنی مملکتی آسمانی ـ هستند. به این جهت خدا عار ندارد که خدای آنها خوانده شود، زیرا شهری برای آنها آماده کرده است.
17از روی ایمان، ابراهیم در وقت آزمایش اسحاق را به عنوان قربانی به خدا تقدیم نمود ـ بلی، این مرد که وعده های خدا را پذیرفته بود، حاضر شد یگانه پسر خود را به خدا تقدیم نماید،
18با اینکه خدا به او گفته بود نسل او از اسحاق خواهد بود.
19ابراهیم خاطر جمع بود که خدا قادر است اسحاق را حتی پس از مرگ زنده گرداند. به عبارت دیگر او را به صورت نمونه ای از مردگان باز یافت.
20ایمان باعث شد که اسحاق یعقوب و عیسو را برکت دهد و از امور آینده سخن گوید.
21ایمان باعث شد که یعقوب وقتی مشرف به مرگ بود، هر دو پسر یوسف را برکت دهد و در حالی که بر عصای خود تکیه زده بود، خدا را عبادت نماید.
22از راه ایمان، یوسف در پایان عمر خویش دربارۀ رفتن اسرائیل از مصر سخن گفت و به آنها امر کرد با استخوان های او چه کنند.
23وقتی موسی متولد شد و والدینش دیدند که او کودک زیبائی بود، آن ها از روی ایمان او را مدت سه ماه در منزل پنهان کردند و از نافرمانی از امر پادشاه نترسیدند.
24ایمان باعث شد که موسی وقتی به سن بلوغ رسید، از مقام و لقب «پسر دختر فرعون» بودن صرف نظر نموده آن را رد کند
25و تحمل سختی ها با قوم برگزیدۀ خدا را به لذت های زودگذر گناه ترجیع دهد.
26رسوایی و خواری به خاطر مسیح را ثروتی بزرگتر از گنج های مصر دانست، زیرا او به اجر عالم آینده چشم دوخته بود.
27ایمان باعث شد که موسی مصر را ترک کند و از خشم شاه نترسد، زیرا او مانند کسی که خدای نادیده را همیشه در پیش چشمان خود می بیند، ثابت قدم بود.
28به وسیلۀ ایمان، موسی عید فِصَح را برقرار نمود و خون را پاشید تا فرشتۀ مرگ، اولباری های اسرائیل را نکشد.
29از راه ایمان بود که قوم اسرائیل از بحیرۀ احمر عبور کرد، چنانکه گویی از زمین خشک می گذرد، اما وقتی مصریان کوشش کردند از آن بگذرند، غرق شدند.
30ایمان باعث شد که دیوارهای شهر اریحا پس از اینکه قوم اسرائیل هفت روز دور آن گشتند، فرو ریخت.
31ایمان باعث شد که راحابِ فاحشه بر خلاف مردم سرکشی که کشته شدند نجات یابد، زیرا او از جاسوسان با صلح و سلامتی استقبال نمود.
32دیگر چه بگویم؟ وقت کافی ندارم که دربارۀ جِدعون، باراق، شَمشون، یِفتاح، داود، و سموئیل و پیامبران سخن گویم.
33آن ها از راه ایمان، سلطنت ها را برانداختند و عدالت برقرار ساختند و آنچه را که خدا به آن ها وعده داده بود به دست آورند. آن ها دهان شیران را بستند.
34آتش سوزان را خاموش کردند. از دَمِ شمشیر رهایی یافتند. در عین ضعف و ناتوانی قدرت یافتند. در جنگ شجاع گشتند و لشکریان دشمن را تار و مار نمودند.
35زنان، مردگان خود را زنده یافتند. دیگران تا سرحد مرگ شکنجه دیدند و آزادی را نپذیرفتند تا آخر به زندگی بهتر نایل شوند.
36دیگران با سختی های بسیار مانند استهزاها، تازیانه ها و حتی زنجیر و حبس آزموده شدند.
37سنگسار گردیدند و با اره دو نیم شدند و با شمشیر به قتل رسیدند. آن ها ملبس با پوست گوسفند و بز، آواره و سرگردان بودند و متحمل فقر و تنگدستی و ظلم و جور می شدند.
38دنیا لیاقت آن ها را نداشت. آن ها در بیابانها و کوهستان ها آواره بودند و در غارها و سوراخ های زمین پنهان می شدند.
39با اینکه آن ها همه به خاطر ایمان شان مشهور شدند ولی وعده های خدا برای هیچ یک از آن ها کاملاً انجام نیافته بود،
40زیرا خدا برای ما نقشۀ بهتری داشت و آن اینکه آن ها بدون ما به کمال نرسند.