7 Many waters cannot quench love, neither can the floods drown it: if a man would give all the substance of his house for love, it would utterly be contemned.
1 پیامی برای مصر: خداوند سوار بر یک ابر تیزرَو به مصر می آید. بتهای مصر در حضور او می لرزند و مردم مصر از ترس ضعف می کنند.
2خداوند می فرماید: «من مردم مصر را علیه یکدیگر تحریک می کنم تا برادر با برادر، همسایه با همسایه، شهر با شهر و مملکت با مملکت بجنگند.
3روحیۀ شان را تغییر می دهم و نقشه های شان را خنثی می سازم. آن ها برای کمک به بتها متوسل می شوند، از فالبینان و جادوگران و ارواح مردگان مشوره می خواهند.»
4خداوند قادر متعال می فرماید: «من مصریان را به دست یک حاکم ظالم می سپارم و پادشاه ستمگری را می گمارم تا بر آن ها حکومت کند.»
5آب دریای نیل کم شده به مرور زمان خشک می گردد.
6کانالها را بو می گیرد، آب جویها کم می شود، نَی و بوریا پژمرده می گردند،
7کشتزارها و علف کنار دریای نیل خشک شده از بین می روند و سبزه ای باقی نمی ماند.
8ماهیگیرانی که تور و چنگک به دریای نیل می اندازند مأیوس و غمگین می شوند.
9بافندگانی که پارچه های کتانی می بافند ناامید می گردند.
10همۀ بافندگانی که از راه بافندگی امرار معیشت می کنند متأثر و افسرده می شوند.
11حاکمان شهر صوعَن بکلی نادان هستند و مشاوران فرعون به او مشورۀ احمقانه می دهند، پس چگونه می توانند به فرعون بگویند: «ما اولادۀ حکیمان و پادشاهان قدیم هستیم.»
12ای فرعون، حالا حکیمان تو کجا هستند تا به تو اطلاع بدهند که خداوند قادر مطلق علیه مصر چه نقشه ای کشیده است.
13حاکمان صوعَن و ممفیس و رهبران شان احمق و جاهل هستند و مردم مصر را گمراه کرده اند.
14خداوند افکار آن ها را مغشوش ساخته و در نتیجه، آن ها مصریان را طوری گیچ کرده اند که مثل اشخاص مست اُفتان و خیزان قدم می زنند و نمی دانند که به کجا می روند.
15هیچ کسی در مصر، نه ثروتمند و نه فقیر، نه بزرگ و نه کوچک، می تواند مردم را نجات بدهد.
16در آن روز وقتی مردم مصر ببینند که دست انتقام خداوند قادر مطلق علیه آن ها دراز شده است مثل زنهای ترسو از ترس می لرزند.
17و از شنیدن نام کشور یهودا وحشت می کنند، زیرا خداوند چنین اراده فرموده است.
18در آن روز پنج شهر در کشور مصر به زبان عبری تکلم کرده و با خداوند قادر مطلق پیمان وفاداری می بندند. یکی از این شهرها، «شهرِ آفتاب» نامیده می شود.
19در آن روز قربانگاهی در مرکز مصر و یک ستون یادگار در سرحد آن برای خداوند بنا می شود.
20اینها نشان می دهند که خداوند قادر مطلق در مصر حضور خواهد داشت. بعد از آن هر وقتیکه مردم مصر ظلم ببینند و بحضور خداوند برای کمک دعا کنند، خداوند نجات دهنده ای را می فرستد تا از آن ها دفاع نماید و آن ها را نجات بدهد.
21خداوند خود را به مصریان آشکار می سازد و آن ها خداوند را می شناسند، او را با ادای قربانی های سوختنی می پرستند و نذرهائی بحضورش تقدیم می کنند.
22به این ترتیب، خداوند اول مصریان را مجازات می کند و بعد آن ها را شفا می دهد. آن ها به او رو می آورند و خداوند دعای شان را مستجاب می کند و آن ها را شفا می بخشد.
23در آن روز شاهراهی از مصر تا آشور ساخته می شود. مردم هر دو کشور با هم رفت و آمد می کنند و خدا را یکجا می پرستند.
24در آن روز اسرائیل با مصر و آشور متفق شده هر سه کشور باعث برکت سایر ممالک جهان می گردند.
25خداوند آن ها را برکت می دهد و می فرماید: «متبارک باد قوم من مصر، مخلوق من آشور و قوم برگزیدۀ من اسرائیل!»