10 And Jabez called on the God of Israel, saying, Oh that thou wouldest bless me indeed, and enlarge my coast, and that thine hand might be with me, and that thou wouldest keep me from evil, that it may not grieve me! And God granted him that which he requested.
1 خداوند که آفرینندۀ تو ای یعقوب و صانع تو ای اسرائیل است، چنین می فرماید: «نترس، زیرا که من ترا فدیه دادم. من ترا به نام خوانده ام و تو متعلق به من هستی.
2وقتی از آب های عمیق بگذری، من همراه تو می باشم و هنگامی که از دریاها عبور کنی، از غرق شدن نجاتت می دهم و اگر در میان آتش قدم بگذاری، شعله هایش ترا نمی سوزاند،
3زیرا من خداوند، قدوس اسرائیل، نجات دهندۀ تو هستم. من مصر، حبشه و سبا را فدای آزادی تو می سازم.
4تو برای من گرامی و محترم و عزیز هستی، بنابران، آن اقوام را فدای تو می کنم.
5نترس، زیرا من همراه تو هستم. فرزندانت را از شرق و غرب جمع می کنم
6و به کشورهای شمال و جنوب می گویم که همه پسران و دخترانم را در هر جائی که باشند، به وطن شان بفرستند.
7همه کسانی که بنام من یاد می شوند، می آیند، چونکه من آن ها را برای جلال خود آفریده و مصور نموده ام.»
8آنهائی را که چشم دارند، ولی نمی بینند و گوش دارند، اما نمی شنوند، بیاورید!
9همۀ اقوام را جمع کنید و از آن ها بپرسید که کدامیک از خدایان شان می تواند از آینده خبر بدهند و کدامیک از آن ها توانسته اند این واقعات را پیشگوئی کنند. بگذارید بیایند و گواهی بدهند و حقیقت ادعای خود را ثابت سازند.
10خداوند می فرماید: «شما ای قوم اسرائیل، شاهدان و بندگان من هستید. من شما را برگزیدم تا مرا بشناسید و به من ایمان داشته باشید و بدانید که من خدای یکتا هستم و خدای دیگر هرگز وجود نداشته و ندارد و نخواهد داشت.
11من، تنها من خداوند هستم و بجز من نجات دهندۀ دیگر نیست.
12شما خود تان می دانید که خدای دیگری نبود تا به داد شما برسد، من بودم که از آینده خبر دادم و برای نجات شما آمدم.
13من خدا هستم و همیشه هم خدا می باشم. هیچ کسی نمی تواند از دست من رهائی یابد و هیچ کسی قادر نیست که مانع کارهای من شود.»
14خداوند، خدای نجات بخشای شما، قدوس اسرائیل چنین می فرماید: «بخاطر نجات شما لشکری را به بابل فرستادم تا شهرهای آنجا را خراب کرده فریاد خوشی کلدانیان به غم و ماتم تبدیل شود.
15من خداوند، خدای مقدس و خالق و پادشاه اسرائیل هستم.»
16خداوند که راهی در بحر باز کرد و آب های خروشان را به کنار زد، چنین می فرماید:
17«لشکر بزرگ مصر را با عراده ها و اسپهای شان از کشور بیرون آوردم تا در امواج متلاطم بحر غرق شوند و چراغ حیات شان خاموش گردد.»
18«گذشته را فراموش کنید و به آن نیندیشید،
19زیرا من چیز تازه ای بوجود می آورم که همین حالا به ظهور می رسد و شما آنرا می بینید. در بیابان راهی باز می کنم و نهرهائی را در آن جاری می سازم.
20حیوانات وحشی، شغالان و شترمرغها کارهای مرا تمجید می کنند. در بیابان چشمه ها را جاری ساخته آنرا سیراب می کنم و به قوم برگزیدۀ خود،
21یعنی قومی را که برای خود آفریده ام، آب می دهم تا مرا ستایش کنند.
22اما ای اسرائیل، تو از من خسته شدی و مرا نپرستیدی.
23برای من گوسفندی را جهت قربانی سوختنی نیاوردی و با قربانی هایت مرا احترام نکردی. من بزور از تو نخواستم که برایم هدیه بیاوری و یا با دود کردن خوشبوئی باری بر دوشت بنهم.
24برای من خوشبوئی نخریدی و با تقدیم چربی قربانی خوشنودم نکردی، ولی با گناهانت مرا خسته نمودی و با خطاهایت مرا بتنگ آوردی.
25من آن خدائی هستم که بخاطر خودم خطاهای ترا می بخشم و گناهانت را بیاد نمی آورم.
26اگر با من دعوائی داری، بیا آنرا ارائه کن و ثابت نما که حق بجانب هستی.
27اولین اجداد تو خطا کردند و رهبرانت در برابر من گناه ورزیدند،
28بنابران، من کاهنانت را بی حرمت ساختم و ترا به مصیبت گرفتار کردم و رسوا نمودم.»