7 Many waters cannot quench love, neither can the floods drown it: if a man would give all the substance of his house for love, it would utterly be contemned.
1 این پیام برای صور است: ای کشتی های ترشیش، برای صور شیون کنید، زیرا صور چنان ویران شده که از خانه و بندرگاهِ بحری آن اثری باقی نمانده است. خبرهائی را که در قبرس شنیدید، حقیقت دارند.
2ای ساکنین ساحل، خاموش باشید. کشتی های صیدون که از مصر غله می آوردند تا تاجران شان با آن در تمام دنیا خرید و فروش کنند، در بندر صور لنگر می انداختند. این بندر که زمانی یکی از بندرهای مهم تجارتی بشمار می رفت، حالا در سکوت مرگباری فرورفته است.
3ای ساکنین ساحل، خاموش باشید. کشتی های صیدون که از مصر غله می آوردند تا تاجران شان با آن در تمام دنیا خرید و فروش کنند، در بندر صور لنگر می انداختند. این بندر که زمانی یکی از بندرهای مهم تجارتی بشمار می رفت، حالا در سکوت مرگباری فرورفته است.
4ای صیدون خجل شوی، زیرا بحر می گوید: «من هرگز درد نکشیده ام، نزائیده ام و کودکی را پرورش نداده ام.»
5وقتی خبرِ بدِ صور به مصر برسد مردم آنجا هم به وحشت می افتند.
6ای ساکنین فنیقیه، شیون نمائید و به ترشیش فرار کنید.
7آیا این همان شهر صور است که شما به آن افتخار می کردید که سالها پیش بنا یافته بود و وقتیکه مردمِ آن برای تصاحب کشورها به جاهای دور سفر می کردند در آنجا ساکن می شدند؟
8چه کسی این بلا را بر سر این شهری که تاج سر شهرها است، و تاجرانش در تمام دنیا معروف اند، آورده است؟
9خداوند قادر مطلق این کار را کرد تا شوکت و جلال آنرا به زمین بزند و مردمان معروف آنرا خوار سازد.
10ای مردم ترشیش، کشور تان را مثل سواحل دریای نیل حاصلخیز کنید، زیرا دیگر مانعی در سر راه شما وجود ندارد.
11خداوند دست خود را بر بحر دراز کرده است و سلطنت های جهان را تکان می دهد. او امر کرد تا مراکز تجارتی فنیقیه را ویران کنند
12و فرمود: «ای مردم ستمدیدۀ صیدون، شان و شوکت شما از بین رفت. حتی اگر به قبرس فرار کنید، در آنجا هم روی آسایش را نمی بینید.»
13مردم بابل بودند که صور را جای تاخت و تاز حیوانات وحشی ساختند، نه آسوری ها. مردم بابل بودند که شهر را محاصره کردند، قلعه های مستحکم آنرا ویران نمودند و آن سرزمین را با خاک یکسان ساختند.
14ای کشتیهای ترشیش شیون کنید، زیرا بندرگاه شما ویران شد.
15صور مدت هفتاد سال که طول عمر یک پادشاه است، فراموش می شود. بعد از انقضای آن مدت، صور مثل فاحشۀ این سرود می شود:
16«ای فاحشۀ فراموش شده، چنگ را به دست بگیر و در شهر بگرد. نغمه های خوش بنواز و آواز های بسیار بخوان، تا مردم ترا بیاد آورند.»
17در ختم دوران هفتاد سال خداوند بطرف صور می نگرد. آنگاه صور دوباره مشهور می شود و با سایر کشورهای جهان روابط تجارتی برقرار می کند.
18در معاملات خود سودی فراوانی را که به دست می آورند در خزانۀ خود ذخیره نمی کنند، بلکه همه را وقف خداوند می نمایند تا برای البسه و خوراک خدمتگاران او به مصرف برسد.