17 When the poor and needy seek water, and there is none, and their tongue faileth for thirst, I the Lord will hear them, I the God of Israel will not forsake them.
18 I will open rivers in high places, and fountains in the midst of the valleys: I will make the wilderness a pool of water, and the dry land springs of water.
19 I will plant in the wilderness the cedar, the shittah tree, and the myrtle, and the oil tree; I will set in the desert the fir tree, and the pine, and the box tree together:
20 That they may see, and know, and consider, and understand together, that the hand of the Lord hath done this, and the Holy One of Israel hath created it.
2«سرزمین یهودا عزادار است. شهرهایش رنج می برند و مردم با غم و اندوه بر زمین نشسته اند و آواز گریه و نالۀ شان از اورشلیم شنیده می شود.
3ثروتمندان، خادمان خود را برای آوردن آب می فرستند. آن ها به ذخایر می آیند، اما از آب اثری نمی باشد. پس شرمنده و سرافگنده با ظرفهای خالی بر می گردند.
4زمین از خشکی چاک چاک شده است، زیرا هیچ باران نباریده است، بنابران، دهقانان مأیوس و غمگین اند.
5حتی آهو نیز چوچه های خود را در صحرا ترک می کند، زیرا سبزه و گیاهی پیدا نمی شود.
6گوره خرها هم بر تپه های خشک می ایستند و مانند شغالان از بی آبی نَفَسَک می زنند. بخاطر قلت خوراک چشمان شان ضعیف می شوند.»
7ای خداوند، گرچه گناهان ما علیه ما گواهی می دهند، بارها ترا ترک کرده ایم و در برابر تو گناه ورزیده ایم، اما بخاطر نامت به ما کمک فرما.
8ای امید اسرائیل و ای رهائی بخش ما در وقت سختی، چرا مثل بیگانه ای که از سرزمین ما می گذرد و مانند مسافری که شبی مهمان ما می باشد، از ما بیگانه شده ای؟
9چرا مانند جنگجوی ناتوانی که قادر نیست بجنگد، بیچاره گردیده ای؟ ای خداوند، تو در میان ما هستی و ما بنام تو یاد می شویم، پس ما را ترک نکن.
10خداوند در بارۀ این مردم چنین می فرماید: «آن ها دوست داشتند که از من دور و آواره شوند و بسوی من باز نگردند، بنابران، من هم آن ها را نمی پذیرم، گناهان شان را فراموش نمی کنم و به سزای اعمال شان می رسانم.»
11خداوند به من فرمود: «برای این مردم دعای خیر نکن.
12حتی اگر روزه هم بگیرند، به فریاد شان گوش نمی دهم و اگر برای من صدقه و قربانی بیاورند، قبول نمی کنم، بلکه آن ها را با شمشیر و قحطی و وبا هلاک می سازم.»
13آنگاه من گفتم: «ای خداوند، خدای متعال، انبیاء به آن ها می گویند که نه جنگ را می بینند و نه قحطی را. آن ها می گویند که تو به آن ها در این سرزمین صلح و آرامش واقعی عطا می کنی.»
14خداوند در جواب فرمود: «انبیاء به نام من به دروغ نبوت می کنند. پیامهای آن ها از جانب من نیست و نه من به آن ها امر کرده ام که آن پیامها را به مردم بدهند. آن ها با رؤیاهای دروغ، سِحر و جادو و از خیالات فریبندۀ خود نبوت می کنند.
15بنابران، من خداوند، این انبیاء را که بنام من پیام هائی را که من به آن ها نداده ام به مردم می دهند و می گویند که جنگ نمی شود و قحطی نمی آید، با شمشیر و قحطی هلاک می سازم.
16همچنین این قومی که به پیامهای آن ها گوش می دهند، قربانی شمشیر و قحطی شده، جنازه های شان در کوچه های اورشلیم می افتند و هیچ کسی پیدا نمی شود که آن ها را دفن کنند. خود شان و همچنان زن و پسر و دختر آن ها را بخاطر گناهان شان جزا می دهم.
17به آن ها بگو: بگزار شب و روز از چشمانم اشکِ اندوه جاری شود و آرام و قرار نداشته باشم، زیرا قوم برگزیدۀ من زخم مهلکی خورده و صدمۀ بزرگی دیده است.
18اگر به صحرا بروم کشتگان شمشیر را می بینم و اگر در شهر وارد شوم با کسانی بر می خورم که در اثر بیماری و گرسنگی در حال جان کندن هستند. انبیاء و کاهنان، هر دو، به همه جاهای کشور سفر می کنند و به مردم اطمینان می دهند که خطری وجود ندارد و از چیزهائی حرف می زنند که خود شان بی خبرند.»
19ای خداوند، آیا یهودا را بکلی ترک کرده ای؟ آیا از اهالی سهیون متنفر هستی؟ چرا ما را این چنین زده ای که درمانی ندارد؟ ما آرزوی صلح و آرامش داشتیم، اما خیری ندیدیم. منتظر بودیم که شفا بیابیم، ولی در عوض دچار وحشت شدیم.
20خداوندا، ما در برابر تو گناه کرده ایم. ما به گناهان خود و اجداد خود اعتراف می کنیم.
21وعده هایت را بیاد آور و ما را ترک نکن. جایگاه تخت جلال خود را خوار و ذلیل نساز و پیمانی را که با ما بستی، مشکن.
22آیا بتهای اقوام دیگر می توانند باران ببارانند؟ آیا آسمان می تواند بخودی خود باران بفرستد؟ ای خداوند خدای ما، چشم امید ما بسوی تو است، زیرا فقط تو می توانی این کارها را انجام بدهی.