40 And this is the will of him that sent me, that every one which seeth the Son, and believeth on him, may have everlasting life: and I will raise him up at the last day.
1 در شهر قونیه نیز پولُس و برنابا به کنیسه یهود وارد شدند و چنان صحبت کردند، که گروه زیادی از یهودیان و یونانیان ایمان آوردند.
2اما یهودیانی که ایمان نیاورده بودند، غیر یهودیان را تحریک کردند و افکار آنها را نسبت به این برادران منحرف ساختند.
3آن دو مدت زیادی در آن شهر ماندند و بدون ترس دربارۀ خداوند سخن می گفتند. خداوند نیز با اعطای قدرت به آن ها برای انجام عجایب و معجزات، پیام فیض بخش خود را تصدیق می فرمود.
4اما بین مردم شهر دودستگی افتاد، عده ای طرفدار یهودیان شدند و عده ای طرف رسولان را گرفتند.
5در این وقت یهودیان و غیر یهودیان با همدستی اولیای امور تصمیم گرفته بودند به رسولان آزار برسانند و آنها را سنگسار نمایند.
6وقتی که رسولان از این موضوع آگاه شدند، به سوی شهرهای لیکائونیه یعنی لِستره و دربه و ناحیه مجاور فرار کردند
7و در آنجا به بشارت نجات ادامه دادند.
8در شهر لِستره مرد مفلوجی نشسته بود که لنگ مادرزاد بود و هرگز با پاهای خود راه نرفته بود.
9او به سخنان پولُس گوش می داد. پولُس به طرف او دید و چون دید ایمان آنرا دارد که شفا یابد،
10با صدای بلند به او گفت: «برخیز و راست روی پاهای خود بایست.» او جست زد و به راه رفتن شد.
11وقتی مردم کاری را که پولُس کرد دیدند، به زبان آن محل فریاد زدند: «خدایان به صورت انسان در میان ما فرود آمده اند.»
12برنابا را مشتری و پولُس را عطارد خواندند. (پولُس را از آن جهت عطارد خواندند که سخنگوی آنها بود.)
13آنگاه کاهن معبد مشتری که معبدش در خارج شهر واقع بود گاوانی با حلقه های گل به دروازه شهر آورد و می خواست به همراهی جماعت گاوان را قربانی کند.
14اما هنگامیکه آن دو رسول یعنی برنابا و پولُس از این امر با خبر شدند لباسهای خود را دریدند و به میان مردم رفته فریاد می کردند:
15«ای آقایان، چه می کنید؟ ما هم مثل شما انسان هستیم، با عواطف و احساساتی مانند خود شما. ما برای شما مژده ای داریم که از این اعمال بی فایده دور شوید و به خدای زنده ای که آسمان و زمین و دریا و آنچه را که در آنهاست آفریده است، روی آورید.
16در دوران گذشته او اجازه داد که جمیع ملتها به راههای خود بروند.
17در عین حال اعمال نیک او همیشه وجودش را ثابت نموده است. او به شما از آسمان باران و محصول به موقع عطا می کند، به شما غذا می دهد و دلهای تان را از شادمانی پُر می سازد.»
18رسولان با این سخنان به سختی توانستند مردم را از قربانی کردن برای ایشان جلوگیری کنند.
19در این هنگام یهودیان از انطاکیه و قونیه رسیدند و مردم را پشتیبان خود ساخته پولُس را سنگسار کردند و به گمان اینکه مرده است او را از شهر بیرون کشیدند.
20اما وقتی شاگردان دور او جمع شدند او برخاست و به داخل شهر آمد و روز بعد به همراهی برنابا به دربه رفت.
21پس از اینکه در آن شهر هم بشارت دادند و پیروان بسیاری یافتند، به لِستره و قونیه و انطاکیه بازگشتند
22و در بین راه شاگردان را تقویت می کردند و آنها را تشویق می نمودند که در ایمان خود پایدار بمانند و به آنها می گفتند: «برای داخل شدن به پادشاهی خدا ما باید از راه های بسیار سختی بگذریم.»
23در هر یک از کلیسا ها رهبرانی را تعیین کردند و با دعا و روزه ایشان را به دست آن خداوندی که به او گرویده بودند، سپردند.
24سپس از سرزمین پیسیدیه گذشتند و به سرزمین پمفیلیه رسیدند.
25وقتی پیام را در پرجه هم اعلام کردند به اتالیه وارد شدند
26و از آنجا با کشتی بسوی انطاکیه رفتند یعنی همان جائی که به خاطر خدمتی که انجام داده بودند، به فیض خدا سپرده شده بودند.
27وقتی به آنجا رسیدند، اعضای کلیسا را جمع کردند و ایشان را از هر چه خدا به واسطۀ آنها انجام داده بود، خبر دادند و نیز گفتند که چگونه خدا راه ایمان را به روی مردم غیر یهود باز کرده است